گفتم ...

ساخت وبلاگ

خب گفتم, بهش

قبل اینکه بگم کلی با خودم فکر کردم که واقعا حماقته ک مستقیم

بگم دوستت دارم ، اونم کجا ؟ تو واتساپ! اگه یه روزی بخوام بگم

دوسش دارم حتما حضوری بهش میگم

خب پس حالا دیشب چی گفتم ؟

ببینید قرار بود یه تغییر کوچولو تو نیروهای اون مرکز بدن ، این شکلی که

محل کار نیروها تغییر کنه تا اونا در فیلدهای مختلف تجربه داشته باشن

خب اگه جای ا.د عوض میشد همچنان تو همون مرکز بود ولی فیلدش عوض

میشد و جایی که ما هستیم نبودش، از طرفی سابقه کار ا.د کم نیس

این جا به جایی ها هم اجباریه اجباری نیس ، اگه مدیریت موافقت کنه جای

کسی رو عوض نمیکنن

من فقط تونستم به ا.د بگم که نره ، همین امکان اینکه مستقیم بگم دوستت

دارم نبود ...

براش اینا رو نوشتم : سلام کردم و احوال پرسی و بعد گفتم که شنیدم جا به

جایی دارن ، اگه میشه شما بمون ، گفت با مدیریت صحبت میکنه ولی تصمیم

گیرنده ی آخر و قطعی نیس (گرچه میدونم این آخرشو زر میزد) من جمله هامو

طولانی واسش مینوشتم و اون تلگرافی جواب میداد خب این قسمت ی کم

ناراحتم کرد... هر کی بخواد کوتاه کوتاه جوابمو بده عصبیم میکنه

خب الان چند تا حالت داره :

1) فهمیده من دوسش دارم و جنبه ش هم داره

2 )فهمیده دوسش دارم و آدم بی جنبه ایه و واسم تو این مرکز دردسر میشه

3)نفهمیده دوسش دارم (اگه این باشه ک واقعا باید جز فلج مغزی ها قرارش بدم)

اینجوری دیگه

اینم از ا.د

الان نه ناراحتم ، نه خوشحال ،خنثی ام ، من تلاشمو کردم ولی اگه ا.د نخواد که

نمیتونم خودمو بهش سوچور کنم ک ...

فردا 25 شهریور...
ما را در سایت فردا 25 شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8nursesevil4 بازدید : 100 تاريخ : دوشنبه 26 آذر 1397 ساعت: 19:34