همکاری دارم بهتر از برگ درخت، همکاری بهتر از آب روان :)

ساخت وبلاگ

نمیدونم قبلا چقدر از محیط اسیدیِ بخشم واستون گفتم 

ولی من‌ تو بخشی کار میکنم با همکارانی گندتر از گنداب!

هر کدوم واسه خودشون یه سم خالصن!

دو سه نفر تو این جمع قابل اعتماد و دوست داشتنی هستن که مشخصا رابطه منم با اونا بهتر'>بهتره ...

یکیشون بی نظیره ، بهتر از برگ درخت، بهتر از آب روان! (فوق دوست داشتنیه ،اصن نمیتونم بگم چ جوریه ، یه خانوم متولد ۵۳ عه که یه دختر ۲۲ ساله داره

واسه من هم همکاره ،‌ هم دوسته، هم همصحبته و هم مادره :)

وجه مشترک و وجه آشنایی ما با هم در کتاب خوندن بود! 

از کتابایی که خوندیم واسه هم میگفتیم 

و یه بار منو برد به یه کتابفروشی خیلی خیلی خاص با کلی کتاب نایاب و کمیاب طرفهای انقلاب ...

یه بار تو شیفت حالم فوق العاده بد بود 

بد ها ... یه چیز باور نکردنی ( ماجرا واسه قبل از مشهد رفتنمه)

خیلی گریه کردم 

هی ازم پرسید چی شده من فقط اشک ریختم 

هی گفت تعریف کن من فقط گریه کردم 

آخرسر گفتم بذار امروز فقط همکار باشیم نه دوست و همصحبت

بذار امروز حریم همکاری'>همکاری اجازه نده من هرچی تو دلمه رو بریزم بیرون ...

خلاصه از اون اصرار و از من انکار 

آخرسر یه حرفی بهم زد که هیییییچ بهونه ای برای گریه و زاری واسم نذاشت ...

گفت : 

تو که نمیگی چی شده 

ولی من دو تا راه برات دارم 

اگه اشتباه کردی ، توبه کن ، خدا توابین رو دوست داره ( إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ)

اگه هم فکر میکنی مشکلی داری که فعلا کاری از دستت برنمیاد ، هیچ کاری نکن

صبر کن ، هیچ کاری نکردن بهتر از کار اشتباه کردنه و یادت باشه خدا صابرین رو هم دوست داره ( وَاللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ)

دیگه با این‌حرفش من دهنم بسته شد 

اشک چشمم تموم شد 

و توبه و صبر رو پیشه کردم! 

( حالا باز هم از حرفهای قشنگش واستون میگم)

فردا واسم یه روز مهمه، از دو جهت

یک اینکه اولین روز شروع مداخله پایان نامه م در بیمارستان ، بعد از سختی های بسیار زیاد برای گرفتن کد اخلاقه

دوم‌ اینکه قراره اون تصمیم مهمی که از قبل از سفرم به مشهد گرفته بودم رو عملی کنم...!

هر دو سختن 

دومی خیلی سخت تر 

واستون دعا میکنم حال دلتون همیشه خوش باشه

واسم دعا کنید رو تصمیمم _ تا آخر عمرم_ با اعتقاد بمونم ...

( عنوان : سهراب سپهری)

فردا 25 شهریور...
ما را در سایت فردا 25 شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8nursesevil4 بازدید : 17 تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1402 ساعت: 4:37