چهارشنبه ی پیش رو

ساخت وبلاگ

++ از اون هفته که دلم میخواست برم کارگاه شعر و نرفتم ، دارم با خودم

میگم این هفته حتما حتما میرم ... تازه حتی به اینکه چه شکلی آرایش کنم

و رژ لب چه رنگی بزنم و کدوم لباسمو بپوشم هم فکر کرده بودم ... تا اینکه ...

واسه این هفته 4شنبه عصرمون هم کارآموزی گذاشتن ... آخه چرااااا ؟ ها؟ ؟؟

خو من گناه دارم .... تازه دلمم واسه آدمهای کارگاه شعر تنگ شده (البته غیر از

اون دختره ی هم رشته و اون پسر ریش پروفسوریه ک عباس معروفی رو قبول

نداره :/ و ادعای داستان نویسی هم داره ...) دلم واسه سرگروه ، میم ، ع ،

مستر کاف ، خواهر های مستر کاف ، خواهر ع و اون پسر خفن عه که دانشجوی

تهرانه و فقط بعضی هفته ها میاد تنگ شده ....


++ یه عالمه درس نخونده واسه امتحان میان ترم هام دارم ... کلی کار زبان انجام

نشده دارم ، از طرفی دارم "مردی به نام اووه " رو میخونم و حس میکنم که من

چقدر این کتابو دوس ندارم ، چقدر سخت پیش میره و چقدر حوصله م رو سر میبره ...


++ورزش بود گفتم میرم ؟ فقط 1 هفته رفتم :/ ، بعد با کارآموزی هام تداخلی شد ...

دلم ورزش هم میخواد ... دلم ا.د رو هم میخواد ... هعیییییی چقدر ناله کردم :)))

فردا 25 شهریور...
ما را در سایت فردا 25 شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8nursesevil4 بازدید : 102 تاريخ : يکشنبه 11 آذر 1397 ساعت: 15:53