با خشونت و بی رحمی بهم گفت داری به ن حسادت میکنی؟
از کوره در رفتم و با داد گفتم آره
منبا همه ی قلبم به ن حسادت میکنم
به همه ی چیزایی که داره و من ندارم، به همه چیزایی که راحت براش فراهمشده ولی من خودمم اگه پاره کنم به اونا نمیرسم، حتی به حال خوبی که داره و من حتی ۱ دقیقه شم نداشتم
بعد زدم زیر گریه و گفتم نه تنها به ن حسادت میکنم که به "م" و "ع" هم حسودی میکنم
اصنمیدونی چیه ؟ من هیییییچ هنری ندارم، هیچ آدم خاصی نیستم، هیچ جذابیتی ندارم، زشتم، چاقم، اخلاق ندارم ، اصن هیچیِ هیچی ندارم و بلد نیستم و از پس هیچ کاری برنمیام غیر از حسادت
بعدم نشستم به حال زارم گریه کردم
(البته هنوزم نفهمیدم چرا وقتی رحمم میخواد خونریزی کنه باید قبلش اعصابم به گاجِ صگ بره ؟ )
فردا 25 شهریور...
ما را در سایت فردا 25 شهریور دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 8nursesevil4 بازدید : 24 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1402 ساعت: 15:46