خِش خِش :/

ساخت وبلاگ

با توجه به جایی که برای ملاقات اول پیشنهاد کرده بود فک کردم قراره بریم تو برگاش خش خش کنیم ولی خب فقط تو کافه ش نشستیم و حرف زدیم و چقدر جو سنگین بود :/

و چ کار خوبی کردم وقتی داشتم میرفتم ک روی صندلی مقابلش بشینم گوشیمو سایلنت کردم ، استاد راهنمای من ۴ ماهه ک مُرده :/ یعنی واقعا نیست و نابود شده بود ها

بعد تو اون فاصله حدود ۱ ساعت صحبت کردن ۳ بار زنگ زده بود :/ 

وقتی امدم بیرون گوشیمو نگا کردم دیدم میسکال و مسیج دارم فکر کردم خواهرم باشه و باز کردم دیدم اون عنه فردا 25 شهریور...

ما را در سایت فردا 25 شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8nursesevil4 بازدید : 21 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1402 ساعت: 15:46