جرئتی که ندارم

ساخت وبلاگ

کاش جرئتشو داشتم کار خودمو تموم میکردم...

کاش تو کووید مرده بودم

کاش تو اعتراضات تیر خورده بودم یا از اعدامی ها بودم

کاش ی بار یکی از این خطاهای پزشکی منجر به مرگ سهم من میبود

کاش من تو یکی از تصادفات سهمگین راحت شده بودم

کاش تو سوریه ترکیه یا خوی زیر آوار میمردم

کاش تو متروپل یا پلاسکو بودم

کاش تو هواپیمای اوکراینی بودم

کاش یکی از این حوادث جاده ای منجر به مرگ سهم من بود

کاش یه کسی یه جوری منو راحت میکرد که تموم بشم و خلاص ...

چرا این همه آدم که زندگی رو دوست دارن و واسش میجنگن تو این اتفاقها میمیرن و منی که بی صبرانه انتظار مرگ دارم زنده ام ؟ چرا اونا که شور زندگی دارن میمرن ؟ کاش من جای تمام اونایی که رفتن و عاشق زندگی بودن میرفتم، میمردم و خلاص میشدم

از زندگی هیچی نمیخوام

نه عشق

نه کار

نه پول 

نه خانواده 

نه بچه 

نه سفر 

نه تفریح

نه رفاه

هیچی فقط میخوام زودتر هرچه زودتر دست از سر من برداره و بمیرم

اینجا همه ش از غم و غصه و مردن مینویسم ، تو هم ک خوشت نمیاد و روحیه ت خراب میشه نیا اینجا ، واست فرش قرمز ک پهن نکردم !

فردا 25 شهریور...
ما را در سایت فردا 25 شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8nursesevil4 بازدید : 67 تاريخ : سه شنبه 9 اسفند 1401 ساعت: 13:53