میخوام از انتظار بنویسم
از اینکه وقتی منتظری انگار تک تک سلول های بدنت منتظرن
حس میکنی قلبت تند تر میزنه و تمرکز نداری
حس میکنی باید از کاری که در حال انجامشی دست بکشی و به انتظار کشیدن ادامه بدی، بعد فکر میکنی این حجم از فکر و خیال و ضربان قلب بالا ممکنه کار دستت بده بهتره بر
گردی سر کارت که حداقل کمتر درگیر فکر و خیال باشی بعد میبینی تمرکز کافی نداری و دائم تو اینطوری دور باطل میزنی ...
میخوام از دلتنگی بنویسم واستون
از اینکه وقتی حس میکنی دلتنگ شدی ، حس میکنی روح و روانت داره خودشو پاره میکنه که به منبع دلتنگی برسه ولی خب ، نمیشه ... متاسفانه گیر کرده تو کالبد و جسمِ تو و بی قراریش جسمت رو بی قرار تر میکنه ، مثلا بی خواب میشی، بی اشتها میشی یا به قول معروف از خواب و خوراک می افتی
(اینجوری نمیشه
بذار برم مشهد
بذار برسم صحن انقلاب
بعد از اینکه اشکام اجازه ی دیدن گنبد رو دادن، اون موقع همه حرفهامو به امام رضا میزنم) فردا 25 شهریور...
ما را در سایت فردا 25 شهریور دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 8nursesevil4 بازدید : 25 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1402 ساعت: 15:46